133 - تسخير جن
لوازم قدیمی عتیقه - طب سنتی
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
133 - تسخير جن

 

 

133 - تسخير جن

 

برای احضار جن باید اول ایت الکرسی را خواند سپس چهارقل  خوانده شود و بعد از ان با یک کارد فولادی خطی به دور خود بکشید و سپس سندروس وکندر را در اتش انداخته و مشغول خواندن سوره  (صافات ) میشوید و  وقتی به ایه شهابثاقب رسیدید پس از گفتن شهاب ثاقب نام جن مورد نظر خود را میبرید  به ایننحه(احضروا یا فلان) وبه جای فلان اسم جن مورد نظر خود را میبرید

 

 

 
   

 

اعمالتسخير همزاد:

1- محلي راانتخاب کرده که هيچ کس به جز شما به انجا رفت امد نکند.اگر محل مورد نظر اتاق ميباشد

بايد کاملا" تميزبشود حتي در و ديوار هامخصوصا" ديوار طرف غربي و طرف قبله .

2- قبل از عملاتاق کاملا" افتاب بخورد . اتاق را خوب معطر کنيد و در دوران عمل از بخورات خوشبو

استفاده کنيد سپسکاملا" لخت شده و يک لنگ بدور خود پيچيده و عمل کنيد عمل حتما" بايد پشت سر هم

انجام شود تاباعث ضرر و زيان نشود.

3- اين عملبايستي حتما" در تاريخ اول ماه قمري شروع شود.

طريقهعمل :

يک چراغ در اتافروشن کرده و ان را پشت سر خود مي گذاريد و مي نشينيد بشکلي که سايه شما روي

ديوار معلوم باشد . سپس به پيشاني سايه خود نگاه مي کنيد . بيشتر از يک ساعت به تصوير خود خيره شده

و کاري مي کنيدکه سايه درست روي ديوار روبروي شي قرار گيرد هر وقت که پلک زديد به بالاي سر

خود نگاه کنيد . در اين زمان متوجه يک نور يا روشنايي بشکل دايره خواهيد شد اين نور و روشنايي تغيير

رنگ داده و بهرنگهاي مختلف در مي ايد و در يک لحظه از بين مي رود و محو ميشود ودر لحظه اي ديگر

دوباره ظاهرميشود با اين حال شما به عمل خود ادامه دهيد وفکر تان فقط و فقط در حول و حوش عملخود

باشد وحشت نکنيد تصور ونيتتان پاک و خير باشد و حصار و حفاظ اطراف خود را فراموشنکنيد.

 

 
   

 

درباره جن :

 

در قرآن اهمیت ویژه‌ای به "اجنه: داده شده، به‌طوریکه 48 آیهبه آنان اختصاص یافته است، ولی در دو کتاب توحیدی دیگر، تورات و انجیل سخنی از جنبه میان نیامده است. حتی در قرآن سوره‌ای به‌ نام سوره‌ جن وجود دارد.به روایتقرآن، در دوران پیش از نزول این کتاب گروهی از اجنه کوشیده بودند خود را به آسمانبرسانند تا در آنجا استراق سمع کنند و از اسرار عالم بالا آگاه شوند ولی این جنیانپس از نزول قرآن دریافتند که آسمان شدیداً تحت مراقبت است و اجنه‌ای که قصد رخنهبدان را داشته باشند هدف تیر شهاب ملائک پاسدار قرار میگیرند (جن، 8 و 99). همچنینبه حکایت قرآن، بخشی از سپاهیان سلیمان از اجنه بودند و فرماندهانی از گروه خودشانداشتند (نمل، 17).
در قرآن درباره جن اینگونه آورده شده است:
نخست: این نوعاز آفریدگان پیش از نوع بشر خلق شده‏اند.
دوم: این نوع آفریدگان از جنس آتش خلقشده‏اند، همچنان که نوع بشر از جنس‏خاک خلق شده‏اند، و در این باب گفته: "جن را ماقبلا از آتشی سموم آفریده بودیم" (۱)
سوم: این نوع از مخلوقات مانند انسانزندگی و مرگ و رستاخیز دارند، و در این‏باب گفته: "اینان کسانیند که همان عذابهاییکه امت‏های گذشته جنی و انسی را منقرض کرده بود، برایشان حتمی شده" (۲)
وچهارم: این نوع از جانداران مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد وتکاثردارند، و در این باره گفته: "و اینکه مردانی از انس بودند که به مردانی از جن پناهمی‏بردند" (۳)
پنجم: این نوع مانند نوع بشر دارای شعور و اراده است، و علاوه براین، کارهایی ‏سریع و اعمالی شاقه را می‏توانند انجام دهند، که از نوع بشر ساختهنیست، همچنان که درآیات مربوطه به قصص سلیمان و اینکه جن مسخر آن جناب بودند، و نیزدر قصه‏شهر سبا آمده است.
ششم: جن هم مانند انس مؤمن و کافر دارند، برخی صالح وبعضی دیگر فاسدند، و در این باره گفته‌" من جن و انس را خلق نکردم مگر برای اینکهمرا عبادت کنند" (۴)
·
سوره حجر، آیه ۲۷
·
سوره احقاف، آیه ۱۸
·
سورهجن، آیه 6
·
سوره ذاریات، آیه ۵۶

آیات بیشتر در مورد جن ویا اشاره‌ به‌جنیان:
گروهی از اجنه آیات قرآن را شنیدند و با تعجب گفتند که این کتاب مارا بهراه هدایت میبرد و لاجرم دیگر به خدای واجد شرک نخواهیم ورزید (جن، 1 و 2)
امابعضی دیگر از آنها کافر ماندند و هیزم کش جهنم شدند (جن، 14 و 15)
اینها اسلامآوردند و البته اگر در راه راست پایدار بمانند خداوند به آنها آب گوارا نصیب خواهدکرد (جن، 16)
و به آنان میگوئیم شما نیز جزو آن گروهی از اجنه و آدمیان شوید کهپیش از شما به آتش دوزخ داخل شدند (اعراف، 38)
چون محمد برای دعوت به خدا قیامکرد طایفه جنیان بر او ازدحام آوردند(جن، 19)
در روز محشر به اجنه خطاب شودکه‌ای گروه جنیان، شما از حیث تعداد بر آدمیان فزونی گرفتید، ولی آیا ما برای شمارسولانی از جنس خودتان نفرستادیم که آیات مارا بر شما بخوانند و شمارا از چنین روزیبترسانند؟ (انعام، 130)


 جن چيست؟
۱-جن جانوريست داراي شعورو فیزیکي غير ارگانيک که از لحاظ شان وجودي از ديد اديان ابراهيمي پايينتر از انسانو بالاتر از حيوان جاي مي گيرد در فرهنگ فارسي به آن ديو و در فرهنگ عرب به آن جن ودر فرهنگ لاتين demon ياjinn  نام گرفته است.جن به معناي چيزي است که پوشيده شده ومنظور پوشيده ماندن او از حواس ماست
۲-خصوصيات فيزيکي جن از ديد انسان اعجابآور است عنصر اصلی وجودي جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش مانندبارباپاپا مي تواند به هر شکل و اندازه اي تبديل شود و بسياری از چيزها را در يک آنجا به جا کند همچنين سرعت نقل مکان بسيار بالايي دارد مي تواند مثلا ظرف 5 دقيقهفاصله بین لاهور و تهران را طي کرده و برگردد
3-
جن ابزار ساز نيست وبه علتخصوصيات فيزيکي منحصر بفرد قادر است در هر مکان و شرايطي زندگي کند وبراي همين بهخانه و مسکن نيازي ندارد زيرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نيست جن بهوسايل حمل و نقل بي نياز است و از اينجا مي توان فهميد که جن ها داراي صنعت وتکنولوژي نيستند و شهر و کاشانه اي ندارند مکان معمول زندگي آنها کوه وجنگل و دشتاست
۴-جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کنداما به مقداري بسيار کمتر از انسان
۵-جن ها مثل انسان جنسيت ونر يا ماده دارندتوليد مثل مي کنند و تشکيل خانوادهمي دهند و به صورت جماعت زندگي مي کنند و جامعه ندارند
۶- جن نسبت به انسانزياد عمر مي کند حدود 1000 سال به بالا .جن هايي که در سوره ي جن از آنها نام بردهشده که وقتي اولين بار آيات قرآن را شنيدند از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب ميشدند احتمالا هنوز زنده اند جن ها مانند انسان داناونادان .فرمانده و فرمانبردارارباب و بنده کافر و متدين شفيق و شرور دارند.وقتي که مردند از بين میروند و نيازيبه قبر و گورستان ندارند
۷-جن داراي عقل است اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفيو خلاقيت هنري .عقل جن به معناي قوه ي ارزيابي امور روزمره يا همان عقل معاش و قوهتشخيص است به اضافه هوشي سرشار اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و يافتن گذشته وآينده
۸-جن ها مانند انسان نامگذاري مي شوند و داراي اسم و رسم و شهرت هستندداراي زبان خاص و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدميان
۹- معروف ترين جنابليس يا همان شيطان نام دارد که وصف حال او را شنيده ايد که چون بسيار در قرب بهحق کوشيد به جايگاه فرشته هاي مقرب رسيداما چون حاضر به سجده بر انسان يعني شريکقرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد!!!
-
۱۰طبيعت بين جن و انسان فاصلهگذارده است اين پرده عبارت است از شان وجودي آنها و هراس طبيعي هر دو از هم .جنطبيعتا انسان را مي بيند اما انسان جز در شرايط خاص قادر به رويت جن نيست
۱۱-جندر شرايطي قادر به تسخير انسان و انسان در شرايطي قادر به تسخير جن است انسان مسخرشده را مجنون يا ديوانه يا ديو زده و جن تسخير شده را موکل مي نامند گويند خودجنيان بر سه قسمند ديو.جن وپري که از لحاظ مکانی مادون فرشته هستند
۱۲-جن ميتواند در مواردي تربيت شده به انسان خدمت کند چنين سنتي در ميان جنگيران ايران وپاکستان وهند وجود دارد اما به طور کل نه بودا نه دالاي لاما نه اوليا الله و نهعرفا و نه پيامبران هيچکدام به مدد خواستن از موجوداتي که مثل انسان خطا و اشتباه وگناه مي کنند توصيه نکرده اند اما همگی وجود آنها را تاييد کرده اند .
۱۳-جنيانمانند امواج راديويي و ماهواره اي با ما هستند ظاهر نمي شوند اما حاضرمی شوند وبعضی از انها درخانه ها و بدن شخصيت هاي ضعيف رفت و آمد مي کنند يکی از راه های دورکردن جنهاي مزاحم خواندن و آويختن 4 آيه از قران است که با قل شروع مي شوند وبسياری ادعيه که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچيست!؟!.
۱۴-جن هابعضی از ما را به شکل همزاد و غير همزاد دوست دارند و کمکمان مي کنندهمينطور جواهرات و اشياي قيمتي ما ازجمله انگشترهايي با نگين سنگ (مخصوصا عقيق)رابسيار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آيات و اوراد حک شده باشند) اگر دوستمان داشتهباشندو سخني باماداشته باشند بيشتربه خوابمان مي ايند و دلسوزی خود را اعلام ميکنند خيلي ازآنها خدمتگذار ارواح اوليا هستند و دست ماراگرفته اندو خيلي ها هم بهکرداراکثرآدميان اهل شيطنت.بيشتر آنها بي ضررند و مثل ما گرفتار اين دنيا و درگير ودار تقدير خويشند
۱۵-اماآنان که ماوراي طبيعت و موجوداتش را باور ندارند چنددسته اند :کساني که انچه که نمي بینند را باور ندارند اينها معمولا فقط آنتي تزقصههاي جن وپري مادربزرگ ها هستند که حتي زحمت دانستن کوچک ترين اطلاعاتي جز نقدداستان گرمابه های تاريک وکوتوله هاي پاسمي و عروسي جن ها رابه خودشان نداده انداين تيپ آدمها از 7 سالگي که مادر بزرگه داستان هاي جن وپري را براي ترساندن و خوابکردنشان تعريف مي کرده هنوز زير لحاف هستند.و يا اينکه هارد ديسک کوچکشان از مسئلهپر شده و ديگر تاب و ياراي درک و پذيرش راز را ندارندمثل من چهارتا کتاب فلسفه مدرنخوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا ديده اند.و گروهي که پوچ يا ابسوردهستند کساني که خويش را منکرند چه رسد به ماوراي خويش و گروه آخر کساني که جنهادستشان مي اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش يک روح برايشان شيرين کاري میکنند تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جايزه بگيرند! از دانسته هاي خويش برايتانگفتم قبل از آنکه شما با بهايي گزاف تجربه اش کنيد يا اصلا تجربه اش نکنيد چون راهسهل و ايمنی را پيش رو نداريد !جن براي انسان از انسان خطرناک تر نيست همانطور کهانسان براي کوسه از کوسه خطرناک تر است!(در تاريخ بشر حتي يک مورد مرگ انسان به دستجن گزارش نشده در حالي که فقط در دوره حکومت استالين 35 ميليون روس به قتل رسيدندآمار کشتار جنگ هاي مذهبي صليبي و جنگ هاي جهاني و قومي و قبيله اي پيش کش) درحقيقت هيچ چيز هراس ناک تر و هوس ناک تر انسان نيست که به قول توماس هابز انسان گرگانسان است
۱۶-در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص انها به ما کاری ندارند ماهمبه آنها کاری نداريم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و توالت فراريندمثل ما کارما و مکافات دارند و دست آخر اينکه به عقيده من با تمام اين اوصاف تفاوتاساسی با ما ندارند زيرا که:{آنها هم رنج می کشند


نظرملاصدرا درباره جن
صدر المتالهين شيرازی معروف به ملا صدرا می نويسد(جن راوجودی در اين جهان حس و وجودی در جهان غيب و تمثيل((عالم مثال))است،اما وجودشان دراين جهان هيچ جسمی که آن را نوعی از لطافت و اعتدال باشد نيست،جز آن که روحی در خورآن و نفسی که از مبدا فعال بر آن اضافه شده است می باشد آنان بدنمای لطيفی دارند کهدر لطافت و نرمی متوسط بوده و پذيرای جدائی و گرد آمدن است،چون جدا گشت،قوامش نازکو حجمش لطيف گشته و از ديگرن پنهان می گردد

 

 

 

مطالبي در باب جن و ديو و پري

 

يكي از موجودات ناديدني جن است . جهان مابراي جن قابل رويت و لمس است ولي جهان براي ما انسانها قابل رويت و لمس نيست . اينموجودات به سه گروه پري و جن و ديو تقسيم مي شوند كه در عرض هم و از مخلوقات كرهزمين هستند :

1- ديوها پست ترين نژاد ،خاكستري رنگ و خشن اند و چشمانشان حد وسط افقي و عمودي است .

 

2- جن ها نژاد متوسط ومثل آتش سرخ رنگ هستند ، چشمانشان عمودي است و پاهايشان كوتاه و گرد است چيزي شبيهسم اسب نه اينكه سم واقعي باشد .

3- پري نسبت به آندو از نظرخلقت برتري دارد و پري ها سفيد و بسيار زيبا هستند مثل انسانهاي سفيد پوست چشمانشانمثل چشمان انسان افقي است .

 

هيكل و شباهت آنها تقريبابه اندازه انسان است ، با اين تفاوت كه ديوها ( غولها) كمي درشت تر و جن ها كميريزتر از انسانها هستند و شكل كلي اشان مثل انسان است و دو چشم و دو گوش و دهان و ... دارند.

ديو و جن و پري از هم جدا هستند، داخل يكديگر مي شوند ولي كاري به كار هم ندارند و بين آنها جنگ و درگيري رخ نميدهد .

 

جنيان غذا نمي خورند . استخوانو ضايعات غذاي جنيان است و ممكن است از خوردني ها و آشاميدني ها ي ديگر هم استفادهنمايند . ازدواج هم دارند و بصورت خانوادگي زندگي مي كنند ، جا و مكان برايشان مطرحنيست . نر و ماده دارند ، آلت تناسلي دارند ، جفت گيري مي كنند و مدت بارداري كمتراز انسان دارند و معمولا از هر شكم بيشتر از يك بچه متولد نمي شود .

 

وضع حمل آنها آسانتر ازبشر است ، رشد بچه سريعتر و بلوغ هم دارند ، زاد و ولدشان مثل انسان زياد نيست . طول عمرشان بيشتر از آدمي است مرگ دارند ، جسمشان فنا مي شود و احتياج به قبرستانندارند .

سرما وگرما و درد ندارند ، امالذت و خوشي و ناخوشي دارند . الفت خانوادگي و خارجي با هم دارند ، كارو شغل ندارند .

 

اكثر حيوانات و جانوران آنها رامي بينند و برايشان عادي است از اين رو به آنها حمله نمي كنند و مي توانند خود رابه صورت انسان و غير انسان در آورند . آنها پديده هاي بسيار لطيفي هستند و توانانبساط و انقباض خويش را دارند و در حالت عادي در حال انبساطند ، لذا ديده نمي شوندولي اگر منقبض شوند ، مي توان آنها را ديد . از آنها مي شود عكس گرفت به شرطي كه بهاين كار راضي باشند .

 

به علت نداشتن عنصر خاكي ، قوهطي الارض دارند و در آن واحد مي تونند از يك طرف زمين به طرف ديگر بروند . چونهميشه با ما در ارتباط و تماس هستند به همه زبانهاي ما آشنايي دارند . معايبي دارندبدتر از بشر ولي معايبي كه انسان دارد آنها ندارند . روزي كه خداوند انسان را خلقكرد فاصله اي ميان جنيان و بشر قرار داد كه جنيان بدون اذن خدا اجازه نزديك شدن وآسيب رساندن به آدميان را ندارند و اصولا از طرف خداوند اجازه اذيت كردن مي يابند .

 

هوش آنها بسيار زياد استو مي تونند افكار را بخوانند ولي آينده انسان را نمي دانند و قوه خلاقه ندارند ، هرچه دارند ذاتي و همان است كه در خلقتشان گذاشته شده است تا به حال چيزي اختراعنكرده اند

حكم فقهي ازدواج انسان با جنياناين است كه علما در اين باره اختلاف دارند ، عده اي گفته اند : (( جايز نيست ، زيرااختلاف جنسي موجب امتناع است )) و بعضي ديگر گفته اند : پيامبر نكاح جن را نهينموده كه اين نهي شامل كراهت هم مي شود . بعضي از مشاهير علماي اهل سنت و جماعت ميگويند : با بودن شرايط نكاح بين انسان و جن و انس ازدواج مانعي ندارد و جايز است .

 

جن ها داراي روح و نفسهستند ، از بين خودشان پيامبر ندارند و بايستي از دستورات پيامبر آدميان پيروي كنند، چنانكه عده اي از آنها به حضرت مسيح گرويدند و عده اي ديگر به حضرت محمد (ص) وبعضي از آنها از دستورات خداوند سرپيچي مي كنند . آنها هم خوب و هم بد، ظالم و مومندارند ، داراي مذاهب گوناگونند .

عبادتشان طبق همان عقيدهديني است كه دارند ، مثلا جن هاي مسلمان نماز مي خوانند و روزه مي گيرند و وظيفهدارند تمام آداب را به جا آورند . به خدمت پيامبر و ائمه هدا مي رسند و مسائل دينيو حلال و حرام خود را مي پرسند . سعد اسكاف مي گويد : به منزل امام باقر (ع) رفتم ... اشخاصي از اتاق امام خارج شدند كه مانند ملخهاي زرد بودند و پوستين در تنداشتند و از زيادي عبادت لاغر شده بودند ... اما فرمودند : آنها برادران ديني تو واز طايفه جن هستند كه به خدمت ما مي آيند و مسائل ديني و حلال و حرام خود را از مامي پرسند.

خداوند احضار جن و روح را تحريمكرده و آن را از گناهان كبيره مي شمارد ، زيرا انسان را از راه حقيقت دور كرده و بهعبادت شيطان وادار مي كند و سر انجام او را تباه خواهد ساخت . قرآن راجع به تسخيرجن وشيطان تنها از حضرت سليمان ياد مي كتد كه در سوره انبياء آمده : (( برخيشيطانها براي حضرت سليمان غواصي مي كردند و كارهاي ديگري جز اين انجام ميدادند و مانگهبان آنها بوديم )).

 

جن مثل انسان دو نوع است، مومن و كافر كه مومنان از جن را شيطان نمي گويند ، ولي به كافران آنها اطلاقشيطان شده است .

براي دور كردن جن وشيطانبايد به خدا توسل جست ، جن به محض شنيدن ذكر و ورد فرار مي كند . وقتي ‌« بسم الله » گفته شود ، اثر بد جن هاي كافر خنثي مي شود ، ذكر «بسم الله » در دفع و دور كردنشيطان و جن شرير موقر است .

از اما صادق (ع) نقل شدهاست : كسي كه سوره جن را تلاوت كند در زندگي دنيا هرگز آسيبي از جن و انس به اونرسد و مورد سحر كيد آنها واقع نشود .

ايه 59 سوره مريم را اگربنويسند و بشويند و بر جن زده و مصروع بخورانند يا به بازويش ببندند شفا مي يابد .

از حضرت علي (ع) منقولاست هر كه در سفر راه را گم كند ، فرياد كند :«يا صالح اغثني» يا بقول حضرت باقر (ع) بگويد : « يا صالح ارشد و نا الي الطريق رحمكم الله » يعني ( يا صالح ما را بهراه برسان،رحمت خدا بر تو باد . بدرستي كه از برادران شما از جنيان شخصي است كهصالح نام دارداز براي خدا در شهرها مي گردد، چون صداي شما را بشنود جواب گويد وراهنمايي نمايد .

راوي حديث مي گويد : ما در سفريراه را گم كرديم و شخصي از ما دور شد و فرياد زد به نحوي كه مذكور شد ، سپس برگشتوگفت صداي آهسته شنيدم كه راه از جانب راست

 

 

 
   

 

 

 

خلقت جن

"و الجان خلقناه من قبل من نار السموم".

راغب در باره كلمه"سموم"گفته: باد داغى است كه اثر سمى دارد.و اصل‏كلمه"جن"بهمعناى پوشاندن است، و همين معنا در همه مشتقات كلمه جريان دارد (1) نظيرجن، چون از نظر پوشيده است، و مجنة و جنة(سپر)چون آدمى را از شمشير دشمن‏مى‏پوشاند،و جنين، و جنان - به فتح جيم - (قلب)، چون از نظرها پنهان است و همچنين‏در اين جملهقرآن: "جن عليه الليل" (2) و مشتقات ديگر آن، اين معنا جريان دارد.

"جن"طايفه‏اى از موجوداتند كه بالطبع از حواس ما پنهانند، و مانند خود ماشعور واراده دارند، و در قرآن كريم بسيار اسمشان برده شده، و كارهاى عجيب و غريب‏و حركاتسريع از قبيل كارهايى كه در داستانهاى سليمان انجام دادند به ايشان نسبت‏داده شده،و نيز مانند ما مكلف به تكاليفند، و چون ما زندگى و مرگ و حشر دارند و همه‏اينها ازبسيارى از آيات متفرق قرآنى استفاده مى‏شود.

و اما"جان"و اينكه آيا جان هم همان جن است و يا به گفته ابن عباس (3) پدرجن است همانطور كه آدم پدر بشر مى‏باشد، و همان ابليس است، و يابه گفتهراغب (5) نسل جنى ابليس و يا نوع مخصوصى از جن است، اقوال مختلفى است‏كهبيشترش بى دليل است.

آنچه كه تدبر در آيات قرآن كريم به دست مى‏دهد اين است كه در دو آيهموردبحث"جان"را مقابل"انس"گرفته و آن دو را دو نوع گرفته، و همين دو نوع گرفتن‏آندو دليل و يا حداقل اشاره دارد بر اينكه يك نوع ارتباطى در خلقت آن دو هست، ونظيردو آيه مورد بحث، آيه"خلق الانسان من صلصال كالفخار و خلق الجان من مارج‏مننار" (6) است.

سياق آيات مورد بحث هم خالى از دلالت‏بر اين معنا نيست كه ابليس از جنس‏جن بوده،و گر نه جمله"و الجان خلقناه من قبل..."لغو مى‏شد.در جاى ديگر ازكلام خود هم فرمودهكه ابليس از جن بود، و آن آيه"كان من الجن ففسق عن امر ربه" (7) است، ازاين آيه به خوبى بر مى‏آيد كه جان(در آيه مورد بحث)همان جن بوده، و يايك نوعى ازانواع آن بوده، در غير اين دو آيه ديگر اسمى از جان برده نشده، و هر جابحثى ازموجود مقابل انسان اسمى رفته به عنوان جن بوده، حتى در مواردى كه عموميت‏كلام،ابليس و همجنسان او را هم مى‏گرفته - مانند آيه"شياطين الانس و الجن" (8) و آيه"و حق عليهم القول فى امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس" (9) و آيه"سنفرغ لكم ايه‏الثقلان" (10) و آيه"يا معشر الجن و الانس اناستطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض‏فانفذوا" (11) - به لفظ جنتعبير شده است.

و ظاهر اين آيات با در نظر گرفتن اينكه ميان انسان و جان در يكى، و انسان وجن درديگرى مقابله افتاده اين است كه جن و جان هر دو يكى باشد و تنها تعبير دو تااست.

و نيز ظاهر مقابله‏اى كه ميان جمله"و لقد خلقنا الانسان..."و جمله"و خلقنا الجانمن قبل..."برقرار شده اين است كه همانطور كه جمله اولى در صددبيان اصل خلقت‏بشراست، جمله دومى هم در مقام بيان همين معنا باشد.پس نتيجه‏اين مى‏شود كه خلقت جان درآغاز از آتشى زهرآگين بوده است.

حال آيا نسلهاى بعدى جان هم مانند فرد اولشان از نار سموم بوده، بخلاف آدمى‏كهفرد اولش از صلصال و افراد بعدش از نطفه او، و يا جن هم مانند بشر است، ازكلام‏خداى سبحان نمى‏توان استفاده كرد، زيرا كلام خدا از بيان اين جهت‏خالىاست.تنهاچيزى كه در آن بچشم مى‏خورد و مى‏توان از آن استشمام پاسخى از اين سؤالنمود، اين‏است كه يك جا براى شيطان ذريه سراغ داده و فرموده: "ا فتتخذونه و ذريتهاولياء من‏دونى" (12) و جاى ديگر هم نسبت مرگ و مير به آنها داده وفرموده: "قد خلت من قبلهم من‏الجن و الانس" (13) .

و از اين دو نشانى مى‏توان فهميد كه تناسل در ميان جن نيز جارى است، زيرامعهود ومالوف از هر جاندارى كه ذريه و مرگ و مير دارد، اين است كه تناسل هم داشته‏باشد،چيزى كه هست اين سؤال بدون جواب مى‏ماند كه آيا تناسل جن هم مانند انس‏و سايرجانداران با عمل آميزش انجام مى‏يابد و يا به وسيله ديگرى؟.

در جمله"خلقناه من قبل"اضافه قطع شده و تقدير: "من قبل خلق الانسان"بوده، و چونقرينه مقابله دو خلقت در كار بوده از ذكر مضاف اليه صرف نظر شده است.

و اگر در آيه مورد بحث مبدا خلقت جن از نار سموم دانسته شده، با آيه سوره‏الرحمنكه آن را"مارجى از نار"ناميده و فرموده: "و خلق الجان من مارج من نار"منافات ندارد،زيرا مارج از آتش، شعله‏ايست كه همراه دود باشد، پس دو آيه در مجموع‏مبدا خلقت جنرا باد سمومى معرفى مى‏كند كه مشتعل گشته و به صورت مارجى ازآتش در آمده.

معناى كلمه"بشر"و نكته‏اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه: "و اذا قالربك"هست

پس معناى دو آيه اين مى‏شود: سوگند مى‏خوريم كه ما خلقت نوع آدمى را ازگلىخشكيده كه قبلا گلى روان و متغير و متعفن بود آغاز كرديم، و نوع جن را ازبادى‏بسيار داغ خلق كرديم كه از شدت داغى مشتعل گشته و آتش شده بود.

پى‏نوشتها:

(1)مفردات راغب ماده"سمم".

(2)شب پرده بر او پوشانيد.سوره انعام، آيه 76.

(3)تفسير ابن عباس، ص 217 و مجمع البيان، ج 6، ص 334.

(4)مجمع البيان، ج 6، ص 334 و تفسير فخر رازى، ج 19، ص 180.

(5)مفردات راغب، ماده"جن".

(6)انسان را از گل خشكيده چون سفال و جن را از آتشى زبانه‏دار آفريد.سورهالرحمن، آيه 14 و 15.

(7)از جن بود پس از امر پروردگارش سر باز زد.سوره كهف، آيه 50.

(8)سوره انعام آيه 12.

(9)وعده عذاب خدا بر كفار در امتهاى گذشته از جن و انس عملى شد.سوره فصلت، آيه 25.

(10)به زودى به كار شما مى‏پردازيم اى جن و انس.سوره الرحمن، آيه 31.

(11)اى گروه جن و انس اگر مى‏توانيد كه به اطراف و نواحى زمين و آسمانها نفوذكنيد، بكنيد سوره الرحمن، آيه 33.

(12)آيا به جاى من، شيطان و ذريه او را اولياء خود مى‏گيريد؟سوره كهف، آيه 50.

(13)قبل از ايشان اقوامى از جن و انس بودند كه از بين رفتند.سوره فصلت، آيه 25.

ترجمه تفسير الميزان جلد 12 صفحه 223 علامه طباطبايى رضوان اللهتعالى عليه

 

 

 
   

 

 


4kia.ir filesell دانلود پروژه

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

برچسب‌ها: